صدای عشق

عاشقانه اس ام اس داستان خودمونی گوناگون

صدای عشق

عاشقانه اس ام اس داستان خودمونی گوناگون

جک خفن

ترکه زنش رو میکشه میگن چرا زنت رو کشتی میگه اقای قاضی شب دوم باکره نبود قاضی میگه خب چرشب اول نکشتیش ترکه میگه اخه اون وقع بود

به قزوینیه میگن بهترین خاطره زندگیت چیه میگه بچه بود سفید بود کوچه بن بست

میگن بدترین خاطره ات چیه میگه بچه بودم سفید بودم کوچه بن بست

قزوینیه  میزنه بچه اش رو می .... قاضی میگه چرا این کار رو با بچه ات کردی  قزوینه میگه اقای قاضی حرف گوش نمیداد  میگه این که دلیل نمیشه چرا این کار رو کردی میگه اقای قاضی  حرف گوش نمیداد قاضی میگه خب میزدیش تنبیهش میکردی این چهکاری بود کردی قزوینه میگه اقای قاضی شما هم حرف گوش نمیدیا

رشتیه بچه دار میشه مینویسه با تشکر از اهالی محل  خرج بچش میره بالا میزنه نامردا دنگتون رو بدید

رفیقه رشتیه بهش میگه چه پسر خوشگلی داری رشتیه میگه حالا یه کاری کردی هی منت بزار

ترکه تو خلیج فارس یه ماهی میگیره  عربه از اون ور میفته تو اب

پسره عربه به باباش میگه بابا اجازه میدی رو .... راه برم باباش میگه برو ولی زیاد دور نشی

قزوینه داره بچه اشو ... میگه بابا من پسرتم  باباش میگه مگه من پسر بابام نبودم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد