و جومونگ اغاز شد
مثل یک بیگانه
دم هر خانه رفت
در زد و رفت داخل
ما سلامش کردیم او به ما لبخند زد
ما بزرگش کردیم او به ما پوزخند زد
و جومونگ اغاز شد
شد یه خنجر از پشت
ما به او رحم کردیم
ولی او مارا کشت
ما هرشب در خانه منتظر می ماندیم
اما او می امد هر هفته به هفته
وقتی که می امد می نشستیم پیشش
ما موش او یک مار ما ندیدیم نیشش
ساعتی که او بود اهل خانه مسرور
ولی وقتی می رفت اهل خانه کور کور
وجومونگ اغاز شد
درود وبلاگ زیبایی دارید.تمایل به تبادل لینک هستید؟
اگر بودید من را با نام"دانلود فیلم با یک کلیک" یا "oneclickmovie" ثبت کنید.وسپس به من اطلاع دهید تا آدرس شما را با نامی که میخواهید ثبت نمایم.
بدرود
سلام گلکم چطوری؟
من ۱۶ سالم شده نه ۱۷ عزیز.
این دیگه چیه نوشتی دیوونه.
شما دخترا عادت دارید سنتون رو کم نشون بدید
باشه میخوای بگیم 14 سال باشه
ممنون که نظر دادی
ممنون
سلام دوست جون
من حالم خو ب شد!
متن جالبی گذاشتی
منم آپم بدو بیا!!!!!!!!
امیدوارم حالت بهتر و بهتر بشه
دوست جون
ممنون که سر زدی
سلام
جالب , زیبا و خواندنی مینویسی ..این یکی شعرت حرف نداشت.
مطالب وبلاگت جالبن ..اگه موافقی تبادل لینک کنیم.
وبلاگ اصلی من همون بالاییه اما این وبلاگ دوم بود که شما توش برام یه شعر زیبا سرودین.
http://jaeei-barayeh-dadzadan.blogsky.com/
من شما رو لینک کردم .
موفق باشی
سلم مهیار جان
ممنون که سر زدی. بله اولین نفری بودی که نظر دادی ممنونم