صدای عشق

عاشقانه اس ام اس داستان خودمونی گوناگون

صدای عشق

عاشقانه اس ام اس داستان خودمونی گوناگون

شب

در سکوتم مبهم شب شناورم  سایه ها  میشمارنم  شب را می ستایم  و خدا را میخوانم  

 

ماه در اندیشه من سرودنی ایست          ابر از پنجره خیال من چه دیدنی ایست                 

 

و کهکشان در نظرم ستودنی ایست    اه ای شب چه به روزت اورده اند که اینقدر ساکتی لا اقل  

 

حرفی بزن  سخنی بگو درد دل کن غمت را بیرون بزیز تا بلکه ارام گیری   

 

اه ای ابر با ایت همه عظمت  باز هم میگریی رعد میزنی می باری  این روزها دیگر کسی برای  

 

اشک تو اشک نمیریزد بیخود خودت را خسته نکن  ارام باش چون ماه  فقط نظاره کن که چطور 

  

زمینت را یار وفادارت را ازار میدهند   در این روزگار فریاد کاری نمی کند  باید دعا کرد تا او بیاید باید دعا کرد...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد