صدای عشق

عاشقانه اس ام اس داستان خودمونی گوناگون

صدای عشق

عاشقانه اس ام اس داستان خودمونی گوناگون

پاره ای نیایش

* خدایا : عقیده مرا از دست عقده ام مصون دار .

* خدایا : به من قدرت تحمل عقیده مخالف ارزانی کن .

* خدایا : مرا همواره آگاه و هوشیار ساز تا پیش از شناختن درست و کامل کسی یا فکری - مثبت یا منفی - قضاوت نکنم .

* خدایا : شهرت , منی را که : میخواهم باشم , قربانی من که : می خواهند باشم نکند .

* خدایا : به من تقوای ستیز بیاموز تا در انبوه مسئولیت نلغزم و از تقوای پرهیز مصونم دار تا در خلوت عزلت نپوسم .

* خدایا : مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان , اضطراب های بزرگ , غم های ارجمند و حیرت های عظیم را به روحم عطا کن . لذت ها را به بندگان حقیرت بخش و دردهای عزیز بر جانم ریز .

* خدایا : اندیشه و احساس مرا در سطحی پائین میاور که زرنگی های حقیر و پستی های نکبت بار و پلید شبه آدم های اندک را متوجه شوم ; چه , دوست تر می دارم بزرگواری گول خورده باشم تا همچون اینان , کوچکواری گول زن .

* خدایا : بر اراده , دانش , عصیان , بی نیازی , حیرت , لطافت روح , شهامت و تنهایی ام بیفزای .

* خدایا : مرا یاری ده تا جامعه ام را بر سه پایه کتاب , ترازو و آهن استوار کنم و دلم را از سه سرچشمه حقیقت , زیبایی و خیر سیراب سازم .

* خدایا : جامعه ام را از بیماری تصوف و معنویت زدگی شفا بخش تا به زندگی و واقعیت بازگردد و مرا از ابتذال زندگی و بیماری واقعیت زدگی نجات بخش , تا به آزادی عرفانی و کمال معنوی برسم .

* خدایا : به روشنفکرانی که اقتصاد را اصل میدانند بیاموز که اقتصاد هدف نیست و به مذهبی ها که کمال را هدف می دانند بیاموز که : اقتصاد هم اصل است .

* خدایا : این آیه را که بر زبان داستایوسکی رانده ای بر دل های روشنفکران فرود آر که :" اگر خدا نباشد , همه چیز مجاز است "

جهان فاقد معنی و زندگی فاقد هدف و انسان پوچ است و انسان فاقد معنی فاقد مسئولیت نیز هست .

* خدایا :در برابر هر آنچه انسان ماندن را به تباهی می کشاند مرا با نداشتن و نخواستن روئین تن کن .

* خدایا : در تمامی عمرم به ابتذال لحظه ای گرفتارم مکن که به موجوداتی برخورم که در تمامی عمر لحظه ای را در ترجیح عظمت , عصیان و رنج بر خوشبختی , آرامش و لذت اندکی تردید کرده اند.

* خدایا : به هر که دوست می داری بیاموز که ‌:عشق از زندگی کردن بهتر است و به هر که دوست تر میداری بچشان که : دوست داشتن از عشق برتر !

* خدایا : مرا از همه فضایلی که به کار مردم نیاید محروم ساز !

و به جهالت وحشی معارف لطیفی مبتلا مکن که درجذبه احساس های بلند و اوج معراج های ماورا برق گرسنگی را در عمق چشمی و خط کبود تازیانه را بر پشتی نتوانم دید !

* خدایا : به جامعه ام بیاموز که تنها راه به سوی تو از زمین میگذرد اما به من بیراهه ای میان بر را نشان بده .

* خدایا : به مذهبی ها بفهمان که : آدم از خاک است , بگو که : یک پدیده مادی نیز به همان اندازه خدا را معنی میکند که یک پدیده غیببی , در دنیا همان اندازه خدا وجود دارد که در اخرت .

و مذهب , اگر پیش از مرگ به کار نیاید پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد .

* خدایا : به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهو دگیش سوگوار نباشم .

بگذار تا آن را من ,خود ,انتخاب کنم اما آن چنان که تو دوست داری .

* خدایا : چگونه زیستن را تو به من بیاموزچگونه مردن را خود خواهم دانست .

* خدایا : مگذار , که ایمانم به اسلام و عشقم به خاندان پیامبر مرا با کسبه دین با حمله تعصب و عمله ارتجاع هم آواز کند .

که : آزادی ام اسیر پسند عوام گردد .

که : دینم , درپس وجهه دینی ام دفن شود

که : عوام زدگی , مرا مقلد تقلید کنندگانم سازد

که : آنچه را حق می دانم به خاطر آنکه بد می دانند کتمان کنم !

* خدایا : مسئولیت های شیعه بودن را - که علی وار بودن و علی وار زیستن و علی وار مردن است

و علی وار پرستیدن و علی وار اندیشیدن و علی وار جهاد کردن و علی وار کار کردن و علی وار سخن گفتن

و علی وار سکوت کردن است - تا آن جا که در توان این بنده ناتوان علی است همواره فرایادم آر .
* خدایا : عقیده مرا از دست عقده ام مصون دار .

* خدایا : به من قدرت تحمل عقیده مخالف ارزانی کن .

* خدایا : مرا همواره آگاه و هوشیار ساز تا پیش از شناختن درست و کامل کسی یا فکری - مثبت یا منفی - قضاوت نکنم .

* خدایا : شهرت , منی را که : میخواهم باشم , قربانی من که : می خواهند باشم نکند .
* خدایا : به من تقوای ستیز بیاموز تا در انبوه مسئولیت نلغزم و از تقوای پرهیز مصونم دار تا در خلوت عزلت نپوسم .

* خدایا : مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان , اضطراب های بزرگ , غم های ارجمند و حیرت های عظیم را به روحم عطا کن . لذت ها را به بندگان حقیرت بخش و دردهای عزیز بر جانم ریز .

* خدایا : اندیشه و احساس مرا در سطحی پائین میاور که زرنگی های حقیر و پستی های نکبت بار و پلید شبه آدم های اندک را متوجه شوم ; چه , دوست تر می دارم بزرگواری گول خورده باشم تا همچون اینان , کوچکواری گول زن .

* خدایا : بر اراده , دانش , عصیان , بی نیازی , حیرت , لطافت روح , شهامت و تنهایی ام بیفزای .

* خدایا : مرا یاری ده تا جامعه ام را بر سه پایه کتاب , ترازو و آهن استوار کنم و دلم را از سه سرچشمه حقیقت , زیبایی و خیر سیراب سازم .

* خدایا : جامعه ام را از بیماری تصوف و معنویت زدگی شفا بخش تا به زندگی و واقعیت بازگردد و مرا از ابتذال زندگی و بیماری واقعیت زدگی نجات بخش , تا به آزادی عرفانی و کمال معنوی برسم .

* خدایا : به روشنفکرانی که اقتصاد را اصل میدانند بیاموز که اقتصاد هدف نیست و به مذهبی ها که کمال را هدف می دانند بیاموز که : اقتصاد هم اصل است .

* خدایا : این آیه را که بر زبان داستایوسکی رانده ای بر دل های روشنفکران فرود آر که :" اگر خدا نباشد , همه چیز مجاز است "

جهان فاقد معنی و زندگی فاقد هدف و انسان پوچ است و انسان فاقد معنی فاقد مسئولیت نیز هست .

* خدایا :در برابر هر آنچه انسان ماندن را به تباهی می کشاند مرا با نداشتن و نخواستن روئین تن کن .

* خدایا : در تمامی عمرم به ابتذال لحظه ای گرفتارم مکن که به موجوداتی برخورم که در تمامی عمر لحظه ای را در ترجیح عظمت , عصیان و رنج بر خوشبختی , آرامش و لذت اندکی تردید کرده اند.

* خدایا : به هر که دوست می داری بیاموز که ‌:عشق از زندگی کردن بهتر است و به هر که دوست تر میداری بچشان که : دوست داشتن از عشق برتر !

* خدایا : مرا از همه فضایلی که به کار مردم نیاید محروم ساز !

و به جهالت وحشی معارف لطیفی مبتلا مکن که درجذبه احساس های بلند و اوج معراج های ماورا برق گرسنگی را در عمق چشمی و خط کبود تازیانه را بر پشتی نتوانم دید !

* خدایا : به جامعه ام بیاموز که تنها راه به سوی تو از زمین میگذرد اما به من بیراهه ای میان بر را نشان بده .

* خدایا : به مذهبی ها بفهمان که : آدم از خاک است , بگو که : یک پدیده مادی نیز به همان اندازه خدا را معنی میکند که یک پدیده غیببی , در دنیا همان اندازه خدا وجود دارد که در اخرت .

و مذهب , اگر پیش از مرگ به کار نیاید پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد .

* خدایا : به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهو دگیش سوگوار نباشم .

بگذار تا آن را من ,خود ,انتخاب کنم اما آن چنان که تو دوست داری .

* خدایا : چگونه زیستن را تو به من بیاموزچگونه مردن را خود خواهم دانست .

* خدایا : مگذار , که ایمانم به اسلام و عشقم به خاندان پیامبر مرا با کسبه دین با حمله تعصب و عمله ارتجاع هم آواز کند .

که : آزادی ام اسیر پسند عوام گردد .

که : دینم , درپس وجهه دینی ام دفن شود

که : عوام زدگی , مرا مقلد تقلید کنندگانم سازد

که : آنچه را حق می دانم به خاطر آنکه بد می دانند کتمان کنم !

* خدایا : مسئولیت های شیعه بودن را - که علی وار بودن و علی وار زیستن و علی وار مردن است

و علی وار پرستیدن و علی وار اندیشیدن و علی وار جهاد کردن و علی وار کار کردن و علی وار سخن گفتن

و علی وار سکوت کردن است - تا آن جا که در توان این بنده ناتوان علی است همواره فرایادم آر .
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد