صدای عشق

عاشقانه اس ام اس داستان خودمونی گوناگون

صدای عشق

عاشقانه اس ام اس داستان خودمونی گوناگون

زندگی

زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

سیاستمدار!!!

یه روز یه کشیشی خواست بچه اش و امتحان کنه ببینه پسرش در اینده چیکاره میشه واسه همین  یه شیشه مشروب  یه سکه  و یه کتاب مقدس و گذاشت روی میز  با خودش گفت اگه رفت سمت کتاب مقدس مثل خودم کشیش میشه این خیلی خوبه  اگه رفت سمت سکه میره دنبال کسب و کار اونم بد نیست ولی اگه بره سمت مشروب لات و بی سرو پا میشه 

خلاصه پسره از مدرسه برگشت و رفت سراغ میز اول در بطری مشروب باز کرد بعد سکه رو گذاشت تو جیبش بعد در حالی که مشروب میخورد کتاب و ورق میزد  

کشیش که این صحنه رو میدید گفت وای پسرم سیاستمدار میشه!!!!!!!

یه نکته

دیروز داشتم از خیابون رد میشدم چشمم افتاد به یه نوشته پشت شیشه یه مغازه  روش نوشته شده بود : 

 

زن گرفتن مثل به بازار رفتنه اگه پول و اراده کافی نداری به بازار نرو  

 

چارلی چاپلین

I LOVE

   I نه نه نه   همون من بهتره     LOVE بازم که اشتباه شد   دوستت دارم 

      

 YOUمعنی این به فارسی چی میشد   ای خدا دوباره یادم رفت یعنی معنیش

چی میتونه بشه  اها یادم اومد یعنی تو  یعنی  I LOVE YOU

یعنی من دوستت دارم  ولی  کی؟ من چه کسی رو دوست دارم

نمیدونم اصلا من کسی رو دوست دارم یعنی اونم منو دوست داره

نه هیچکس من و دوست نداره پس منم کسی رو دوست ندارم

پس جمله ام چی میشه  چی بنویسم این طوری که ناقصه

ولش کن مینویسم :

I LOVE ?

 

اره این طوری بهتره

این طوری خیلی بهتره