صدای عشق

عاشقانه اس ام اس داستان خودمونی گوناگون

صدای عشق

عاشقانه اس ام اس داستان خودمونی گوناگون

امید داشتن

به این فکر نکن که اگه بعد خوردن یه سیب یه کرم درسته ببینی به این فکر کن که یه کرم نصفه ببینی    

 <شکسپیر> 

زندگی

زندگی همانند پیانو ایست که دکمه های سیاه غم و دکمه های سفید شادی ان است  

وبرای نواختن اهنگی زیبا باید هر دو را باهم فشرد

هوای خونه

هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی                      از این زمانه دلم سیر میشود گاهی

 عقاب تیز پر دشت های  استغنا                            اسیر پنجه تقدیر میشود گاهی                                                      

صدای زمزمه عاشقان ازادی        فغان ناله شب گیر میشود گاه گاهی

نگاه مردم بیگانه در دل غربت        چشم خسته من تیر میشود گاهی

مبر زموی سپیدم گمان به عمر دراز  جوان زحادثه ای پیر میشود گاهی

بگو اگر چه به جایی نمیرسد فریاد کلام حق دم شمشیر میشود گاهی

بگیر دست مرا اشنای درد بگیر   مگو چنین وچنان دیر میشود گاهی

بسوی خود میکشد مرا چه خون و چه خاک  محبت است که زنجیر میشود گاهی

مبر زمیوی سپیدم گمان به عمر دراز   جوان زحادثه ای پیر میشود گاهی

بگو اگر چه به جایی نمیرسد فریاد کلام حق دم شمشیر میشود گاهی

هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی از این زمانه دلم سیر میشود گاهی

بسوی خود میکشد مرا چه خون و چه خاک محبت است که زنجیر میشود گاهی

طلوع من

وقتی که دلتنگ میشم و همراه تنهایی میرم

داغ دلم تازه میشه زمزمه های خوندنم

وسوسه های موندنم با تو هم اندازه میشه

 قد هزارتا پنجره تنهایی اواز میخونم

دارم با کی حرف میزنم نمیدونم نمیدونم

این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیکتره

کاش میتونستم بخونم قد هزارتا پنجره

طلوع من  طلوع من وقتی غروب پر بزنه

موقع رفتن من

طلوع من  طلوع من وقتی غروب پر بزنه

موقع رفتن من

حالا که دلتنگی داره رفیق تنهاییم میشه

کوچه ها نا رفیق شدن

حالا که میخوام شب و روز به هم دیگه دروغ بگم

 ساعت ها هم دقیق شدن

طلوع من  طلوع من وقتی غروب پر بزنه

موقع رفتن من

طلوع من  طلوع من وقتی غروب پر بزنه

موقع رفتن من

عاشقانه

شب با کارنامه سیاه خود چه افتخاری کسب کرده است که لایق این همه ستاره است   

 

ایا تو از شب کمتری؟

عاشقانه

شب با کارنامه سیاه خود چه افتخاری کسب کرده است که لایق ای همه ستاره است   

 

ایا تو از شب کمتری؟

رمز پیروزی

توماس ادیسون می گوید : برای پیروزی در هدفی استعداد زیاد مهم نیست بلکه این تلاش و   

پشتکار است که انسان را موفق میکند  او رمز موفقیت خود را پشتکار میدانست ومعتقد بودبرای  

 

پیروزی ۱درصد مهارت و۹۹ درصد پشتکار لازم است  

 

 

مرد ماهی گیر

مردی باهمسرش در خانه تماس گرفت و گفت:"عزیزم ازمن خواسته شده که با رئیس و چند تا از دوستانش برای ماهیگیری به کانادابرویم"
ما به مدت یک هفته آنجا خواهیم بود.این فرصت خوبی است تا ارتقائ شغلی که منتظرش بودم بگیرم بنابراین لطفا لباس های کافی برای یک هفته برایم بردار و وسایل ماهیگیری مرا هم آماده کن
ما از اداره حرکت خواهیم کرد و من سر راه وسایلم را از خانه برخواهم داشت ، راستی اون لباس های راحتی ابریشمی آبی رنگم را هم بردار

زن با خودش فکر کرد که این مساله یک کمی غیرطبیعی است اما بخاطر این که نشان دهد همسر خوبی است دقیقا کارهایی را که همسرش خواسته بود انجام داد..
هفته بعد مرد به خانه آمد ، یک کمی خسته به نظر می رسید اما ظاهرش خوب ومرتب بود.
همسرش به او خوش آمد گفت و از او پرسید که آیا او ماهی گرفته است یا نه؟

مرد گفت :"بله تعداد زیادی ماهی قزل آلا،چند تایی ماهی فلس آبی و چند تا هم اره ماهی گرفتیم . اما چرا اون لباس راحتی هایی که گفته بودم برایم نگذاشتی؟"
جواب زن خیلی جالب بود...
زن جواب داد: لباس های راحتی رو توی جعبه وسایل ماهیگیریت گذاشته بودم.  

منبع : سایت دارابکس

البرت انیشتین


این سخن بسیار گفته شده است که برای پی بردن به ساختمان پرکاهی با عمق و دقت ؛باید جهان را به درستی شناخت امّا آن کس که بتواند با چنین عمق و دقتی به ساختمان پرکاهی پی برد. در هیچ یک از امور جهان نکته تاریکی نخواهدیافت ، من برای شرح حال و زندگی انیشتن را نه برای ریاضدانان ونه برای فیزیکدانان ،نه برای اهل فلسفه نه برای طرفداران استقلال یهود بلکه برای آن کسانی که می خواهند چیزی از جهان پرتناقض قرن بیستم درک کنند . و اینک شرح حال زندگی او از کودکی تا پابان عمر :
آلبرت انیشین در چهاردهم مارس 1879 در شهر اولم که شهر متوسطی از ناحیه و ورتمبرگ آلمان بود متولّد شد . امّا شهر مزبور در زندگی او اهمیتی نداشته است . زیرا یک سال بعد از تولّد او خانواده وی از اولم عازم مونیخ گردید.
منبع:www.physicsir.com

ادامه مطلب ...

توماس ادیسون

توماس آلوا ادیسون در روز یازدهم فوریه سال ۱۸۴۷ در شهر میلان در ایالت اوهایوى آمریکا به دنیا آمد. بحق مى توان گفت که ادیسون یکى از آن افرادى بود که از اقشار پائین اجتماع منشاء گرفت و بعدها به شهرت و ثروت فراوان رسید (توماس ادیسون در آمریکا تحت عنوان «از ظرف شویى به میلیونرى رسیدن» نامیده مى شود). توماس ادیسون بدون شک امروزه یکى از قهرمانان ملى آمریکا به شمار مى آید.
در مورد ادیسون نقل قول ها و داستان هاى بسیارى وجود دارد که نمى توان به دقت گفت کدامیک واقعیت دارند. به همین دلیل هنوز هم در صحت برخى از موارد شک و تردید وجود دارد. براى مثال هنوز هم مشخص نیست که آیا علت سنگینى گوش ادیسون سانحه اى در حین انجام آزمایش هایش با مواد شیمیائى بوده یا بر اثر یک بیمارى بروز کرده است. مسلم این است که ادیسون این نقص شنوایى خویش را با میل تمام و اغلب به سود خود به کار مى گرفت.
ادیسون در کل زندگى خود تنها چند ماهى به مدرسه رفت. اسناد موجود موید آن است که او در خانه و توسط والدینش آموزش دید. زمانى که ادیسون ۷ ساله بود خانواده اش به میشیگان نقل مکان کرد. ۴ سال بعد، توماس به عنوان پسر بچه فروشنده روزنامه و شیرینى، در قطار بین «پورت هورون» و «دیترویت» مشغول به کار شد. از قرار معلوم این شغل وقت چندانى از وى نمى گرفت و او مى توانست به اندازه کافى به کارهاى دیگر مشغول شود. او در سال ۱۸۶۲ هفته نامه خود به نام «هرالد هفتگى» را منتشر ساخت. علاوه براین، ادیسون یک دوره کارآموزى به عنوان تلگرافیست را گذراند و طى سال هاى ۱۸۶۳ تا ۱۸۶۸ در همین رشته به کار خود ادامه داد.
ادیسون نخستین اختراع خود را که یک دستگاه شمارش برگه هاى راى بود، در سال ۱۸۶۸ به ثبت رساند. اما این دستگاه، در کنگره آمریکا مورد استفاده قرار نگرفت چرا که این هراس وجود داشت که بتوان در کار آن تقلب کرد. یک سال بعد، او در نیویورک مدیر کمپانى «استاک اند گولد» شد، شرکتى را به اسم خود تاسیس کرد و از این زمان به سرعت در کارهایش ترقى کرد.
توماس ادیسون در سال ۱۸۷۱ با خانم «مرى استیل ول»
(M .Stillwell)
ازدواج کرد و در همین سال هم نخستین ماشین تحریر قابل استفاده را اختراع کرد. در این دوره او در یک آزمایشگاه در نیوجرسى کار مى کرد. در تاریخ هجدهم ژوئیه سال ۱۸۷۷ ادیسون فونوگراف یا دستگاه ثبت صدا را اختراع کرد و نخستین انسانى بود که صداى ثبت شده خود را شنید.
در سال ۱۸۷۹ لامپ اختراعى او که از یک رشته ذغالین ساخته شده بود بیش از ۴۰ ساعت درخشید. علاوه بر این ادیسون کار دستگاه تلفن را به وسیله یک میکروفون حاوى ذرات ذغال بهبود بخشید. در سال ۱۸۸۰ در «منلوپارک»، نخستین کارخانه لامپ سازى، شروع به کار کرده و در کنار این کار به اختراعات دیگر خود از جمله، فیوز الکتریکى، دستگاه هاى اندازه گیرى، تکامل دیناموهاى ماشین هاى بخار پرداخت. در سال،۱۸۸۳ اثر ادیسون که بعدها به اختراع رشته هاى درخشان و لامپ هاى الکتریکى منجر شد، رسماً به نام او ثبت شد.تا سال ۱۸۹۰ ادیسون کار فونوگراف را بهبود بخشید و شرکت ادیسون جنرال الکتریک را تاسیس کرد. برخلاف شایعات موجود ادیسون مخترع صندلى الکتریکى نبود. این صندلى توسط یکى از همکاران او به نام «هارولد پى براون» اختراع شد.
در سال ۱۸۹۱ ادیسون دستگاه «سینماتوگراف» یکى از مراحل ابتدایى تکامل دوربین فیلمبردارى را اختراع کرد. باید متذکر شویم که اختراعات ادیسون که فهرست آن پایانى ندارد، از جمله تلفن، تلگراف، میکروفون و لامپ الکتریکى در واقع تنها بهبود و تکامل کار دستگاه هاى اختراع شده پیشین بودند.
اما در وصف شخصیت ادیسون نیز باید اذعان کرد که او انسانى بسیار سخت کوش بود. ادیسون نه تنها یک پژوهشگر توانا بود، بلکه هنر او بیشتر در حیطه عرضه و فروش زیرکانه تولیدات جلوه گر مى شدند و متاسفانه در رقابت با دیگر شرکت هاى تولید و فروش اجناس مشابه، از هیچ تلاشى فروگذار نمى کرد. دعواهاى قضایى او در برابر شرکت هاى دیگر رقمى اعجاب برانگیز دارند.
منبع:شرق

گالیله

تولد : 1564 فلورانس ایتالیا

فوت 8 ژانویه 1642 فلورانس

گالیله فیزیکدان و منجم بزرگ را پدر علوم تجربی می نامند. او با استفاده از ابزار کار و نیز روش مناسب توانست بعضی از قانون های طبیعت را با استفاده از آزمایش به دست آورد و باطل بودن نظریات ارسطو را در مورد سقوط اجسام به کمک آزمایش مشخص کند.

گالیله در 19 سالگی به دانشگاه (( پیز)) راه یافت و علوم پزشکی را تحصیل کرد اما پس از مدتی به ریاضیات و فیزیک روی آورد. توجه به پدیده های طبیعت و یافتن ارتباطی میان پدیده ها از مشخصات ذهنی او بود. گفته می شود روزی که به کلیسا رفته بود متوجه نوسانات منظم چراغهای کلیسا شد. از این مشاهده اتفاقی به سوی آزمایش علمی درباره آونگ کشانده شد و قانون همزمانی نوسانات کم دامنه آونگ را به دست آورد.

گالیله در زمان استادی دانشگاه پیز ( 1592-1589) درباره سقوط اجسام مطالعه کرد و با آزمایش بر سطح شیبدار که خود مبتکر آن بود نتیجه گرفت که اگر فقط نیروی وزن بر اجسام مختلف اثر کند شتاب سقوط برای همه آنها یکسان است و به عبارت دیگر :

در جایی که هوا نیست همه اجسام با شتاب یکسان سقوط می کنند

او علاوه بر سقوط آزاد حرکت پرتابه ها را نیز مورد بررسی قرار داد و نتیجه گرفت که مسیر پرتابه ها سهمی است. در سال 1592 به تدریس در دانشگاه پادوا پرداخت و مدت 18 سال در این سمت ماند. در 1609 یک دوربین نجومی ساخت ( دوربین گالیله از یک عدسی محدب شیئی و یک عدسی مقعر چشمی تشکیل شده است) و با آن در هفتم ژانویه 1610 قمرهای سیاره مشتری را کشف کرد. کشف قمرهای مشتری و مشاهده حرکت آنها و اظها ر نظر درباره درستی نظر کپرنیک مربوط به حرکت زمین و سیارات به دور خورشید دشمنی کلیسا را به دنیال داشت.

گالیله برای اثبات درستی نظریات و مشاهدات خود به سال 1611 به رم رفت تا اعضای کلیسا با حرکت سیارات از داخل دوربین دست از دشمنی بردارند اما این عاشقان افکار خویش خود را مجاز به مشاهده آسمان با دوربین ندانستند و سرانجام به سال 1633 گالیله را به پای میز محاکمه کشاندند.

آخرین فعالیت علمی گالیله تالیف کتابی به نام گفتگو درباره دو علم جدید بود که فعالیتهای علمی خود را در رشاه فیزیک در آن نوشته است .  

منبع :www.physicsir.com

ایزاک نیو تن

 ایزاک نیوتن در سال 1642 در انگلستان بدنیا آمد.پدرش دو ماه قبل از متولدشدنش درگذشته بود. زمانی که ایزاک 3 ساله بود مادرش دوباره ازدواج کرد،واو نزد مادربزرگش باقی ماند. او علاقه ای به مزرعه خانوادگی نداشت،به همین جهت او برای تحصیل به دانشگاه کمبریج فرستاده شد.

ایزاک تنها چند ماه بعد ازمرگ گالیله متولد شد،یکی از بزرگترین دانشمندان تمام قرن ها. گالیله ثابت کرده بود که این سیاره ها هستند که به دور خورشید می چرخند و نه بدور زمین،آمطور که عموم مردم می اندیشیدند. ایزاک نیوتن به دستاوردها و اکتشافات گالیله و دیگران بسیار علاقمند بود. ایزاک فکر می کرد که عالم هستی مثل ماشینی عمل می کند که قوانین کم و ساده ای بر آن حاکم است.

او همانند گالیله بر این اندیشه بود که ریاضیات راهی ست برای اثبات و بیان این قوانین.نیوتن یکی از بزرگترین دانشمندان دنیا بود چون هم ایده و اندیشه های خود را حفظ کرده بود و هم از اندیشه های دیگر دانشمندان بهره میگرفت تا تصویری از کارکرد عالم بدست آورد. ایزاک نحوه کار جهان را با ریاضیات می داد،او قوانین حرکت و جاذبه را فرمولبندی کرد.این قوانین فرمولهای ریاضی هایی هستندکه حرکت اشیا هنگامی که بر آنها نیرویی وارد میشود را توضیح میدهند.

هنگامی که ایزاک به عنوان پروفسور ریاضیات در دانشگاه تدریس می کرد،مشهورترین کتابش،را منتشر کرد. او 3 قانون مهم را در مورد حرکت اشیا در این کتاب آورده است. سپس او تئوری ها و نظراتش را در مورد جاذبه تشریح کرد.

جاذبه نیرویی است که باعث میشود اشیا به طرف زمین کشیده شوند. مثلا اگر مدادی از میز به پایین سقوط کند بر روی کف اتاق می افتد نه روی سقف.

ایزاک همچنین در این کتابش از قوانینش استفاده کرد تا نشان دهد که سیارات در یک مدار بیضوی شکل بدور خورشید میگردند نه مداری دایره ای نیوتن از سه قانون برای بیان حرکت اجسام استفاده کرد. که از آنها به قوانین نیوتن اسم برده میشود.

قانون اول میگوید که جسمی که نه کشیده شود و نه هل داده شود،همچنان باقی می ماند ویا حرکتش را برخط مستقیم با سرعت ثابت ادامه می دهد.

فهمیدن این مطلب که یک دوچرخه بدون اینکه کشیده شود ویا هل داده شود بدون حرکت می ماند ساده است،اما فهمیدن اینکه جسمی بدون کمک به حرکتش ادامه دهد مشکلتر به نظر می رسد. دوباده به دوچرخه فکر کنید، اگر کسی در هنگام دوچرخه راندن قبل از توقف دوچرخه ازآن پایین بپرد چه اتفاقی می افتد؟ به حرکتش ادامه میدهد یا می افتد.

تمایل یک جسم به بی حرکت باقی ماندن ویاادامه حرکت در یک خط مستقیم با سرعت ثابت اینرسی خوانده میشو د.

قانون دوم F=MA
نیرو = جرم شتاب بیان میکند که چگونه نیرویی بر جسمی عمل میکند اگر شخصی سوار بر دوچرخه پدال آن را به جلو فشار دهد دوچرخه به سمت جلو میرود،واگه شخصی دوچرخه را از پشت بگیرد و به جلو هل دهد شتاب دوچرخه افزایش می یابد.اگر دوچرخه سوار ترمز را فشار بدهد از سرعتش بآرامی کم میشود واگراو فرمان دوچرخه را به سمتی به گرداند،مسیرآن عوض خواهد شد.

قانون سوم می گویداگر جسمی کشیده شود یا هل داده شود،همین جسم در مسیرمخالف به همان اندازه میکشد و یا هل خواهد داد.

شخصی جعبه ای را بلند میکند،برای این کار نیرویی صرف کرده است جعبه سنگین است به این دلیل که،همان مقدار نیرو را به دستهای بلندکننده وارد میکند. این وزن از طریق پاهای فرد به زمین منتقل میشود،زمین هم به همان اندازه به پاهای فرد نیرویی به سمت بالا وارد می کند. اگر زمین نیروی کمی را به شخص وارد کند،شخص بلندکننده می افتد. و اگر کف زمین نیروی زیادی وارد کند شخص به پرواز در خواهدآمد.

بیشتر مردم وقتی به نیوتن فکر میکنند،اون رو زیر یک درخت سیب در حال افتادن سیب می بینند.زمانی که نیوتن سیب راهنگام افتادن دید به فکر حرکت خاصی افتادـجاذبه. نیوتن فهمید که جاذبه نیروی جذب کننده ای ست بین دو جسم. او همچنین دانست که اجسام با جرم بیشتر نیروی جاذبه بیشتری را اعمال می کنند،یا به بیان دیگری اجسام کوچکتر را به سمت خود می کشند.این همان دلیلی است که سیب به خاطر آن به سمت زمین می افتدبه جای رفتن به هوا،واینکه چرا مردم در آسمان شناور نیستند ایزاک در مورد جاذبه وسیب اندیشید. او فکر می کرد که ممکن است جاذبه به زمین واشیای بر روی آن محدود نشود چه می شوداگر جاذبه در ماه واطراف آن وجود داشته باشد؟ ایزاک نیرویی که لازم بود تا ماه به دور زمین بگردد را محاسبه کرد.وسپس با نیرویی که موجب افتادن سیب شده بود،مقایسه کرد.بعد از پذیرفتن این واقعیت که ماه بسیار از زمین دور است،و جرم بسیار بیشتری دارد،او متوجه شدکه نیروها مساوی است.ماه توسط نیروی جاذبه زمین به دور مدار زمین نگه داشته شده است محاسبات نیوتن درک مردم از عالم را تغییر داد.کسی تا آن زمان نمی توانست بگوید که چرا سیارات در مداراتشان مانده اند؟. چه چیزی آنها را نگه داشته است؟ پنحاه سال قبل از اینکه نیوتن متولد شود تصور مردم براین بود که سیاره ها توسط سپرهای نامرئی نگه داشته شده است.ایزاک ثابت کردکه آنها توسط جاذبه خورشید نگه داشته شده اند.همچنین او نشان داد که نیروی جاذبه به فاصله و جرم دو جسم بستگی دارد او اولین کسی نبود که فهمید مدار سیارات حلقوی نمی باشد،بلکه بیشتر بیضوی شکل هستند.

منبع :www.tavanir.org

ویل دورانت

ولیام جمیز دورانت مشهور به ویل دورانت نویسنده و تاریخ نگار مشهور در پنجم نوامبر سال 1885 میلادی به دنیا آمد .
" تاریخ تمدن " عنوان مهم ترین اثر ویل دورانت است که در یازده جلد انتشار یافته است و عناوین این کتاب ها عبارت اند از : مشرق زمین ، گاهواره زمین ــ یونان باستان ــ قیصر و مسیح ــ عصر ایمان ــ رنسانس ــ اصلاح دینی ــ آغاز عصر خرد ــ عصر لویی چهاردهم ــ عصر ولتر ــ روسو و انقلاب ــ عصر ناپلئون.
ویل دورانت خود می گوید : « تمدن رودی است با دو ساحل اما بیشتر تاریخ نگاران تنها به خود رود توجه دارند . » او اعتراف کرده است که بدون زن دلبندش، آریل، موفق به نوشتن تاریخ تمدن چندین جلدی خود نمی شد که کار تحریر آن نیم قرن طول کشید.
دورانت مطالب کتاب را به آریل دیکته می کرد. علاقه این زن و شوهر به هم به قدری بود که در سال 1981 پس از انتقال دورانت به بیمارستان، آریل از لحظه ای که از دکتر شنید که شانس زنده ماندن شوهرش اندک است دیگر لب به غذا نزد تا درگذشت. قلب دورانت نیز پس از این که شنید آریل فوت شده از حرکت باز ماند و به او پیوست و زن و شوهر در یک روز در کنار هم دفن شدند. آریل 13 سال جوان تر از دورانت و قبلا شاگرد او بود.
متفکر تاریخ تمدن در این مجموعه با نگاهی تحلیلی تاریخ تمدن بشری را مورد بررسی قرار داده است . این مجموعه او توسط مترجمانی چون؛ احمد بطحایی ، احمد آرام ، ع پاشایی ... به فارسی ترجمه شده است.
از دیگر آثار ارزشمند این نویسنده مشهور ، " تاریخ ادبیات انگلیسی" در سال 1904 ، " تاریخ فلسفه " در سال 1926 ، " تصویرهای زندگی " است که به کمک همسرش آریل دورانت نوشته است ، تاریخ فلسفه ، لذات فلسفه که هر دو توسط دکتر عباس زریاب خویی ترجمه شده است .
دورانت پیش از نوشتن کتاب تاریخ تمدن، اصول حکمت و مسائل اجتماعی دوران معاصر را تالیف کرده بود.
دورانت از جوانی به سوسیالیسم به عنوان روشی که خواهد توانست به برابری انسان ها در طول زندگانی و رفاه و سعادت آنان بیانجامد دلبست و بر خلاف نظر مادرش که مایل بود پسرش کشیش شود به تحصیل تاریخ، فلسفه و ادبیات پرداخت و مدرس شد و سپس به پژوهش و کار تالیف پرداخت.
مردم قدرشناس نام دورانت را که به دریافت عالی ترین نشان آزادی نائل شده و بنیاد دورانت به ارتقاء فرهنگ و ادبیات سرگرم است نه تنها بر خیابان های شهرها و مدارس و دانشکده ها گذارده اند بلکه شهرک های متعدد، روزنامه و حتی هتل به اسم نامگذاری کرده اند.
رشته سخنرانی های دورانت درباره ادبیات ایران در دهه 1950 در دانشگاه کلمبیا، ادبیات ایران را به جهانیان شناساند. وی یک جلسه تمام، تنها به تفسیر این بیت حافظ پرداخته بود که گفته است : غلام و بنده آنم که زیر چرخ کبود زهر چه قید تعلق پذیرد آزاد
دورانت درباره فردوسی گفته است که در میهن دوستی، همتای فردوسی به دنیا نخواهد آمد و از این بابت، ایران در جهان سرزمینی منحصر به فرد است.
دورانت 96 سال عمر کرد و در هفتم نوامبر سال 1981 بدرود حیات گفت.
منبع: حیات

ویکتور هوگو

ویکتور ماری هوگو ،بزرگترین شاعر قرن نوزدهم فرانسه و شاید بزرگترین شاعر در عرصه ادبیات فرانسه و نیز داستان نویس،درام نویس و بنیانگذار مکتب رومانتیسم در بیست و ششم فوریه 1802 پای به عرصه هستی گذارد.وی سومین پسر کاپیتان ژوزف لئوپولد سیگیسبو هوگو(بعدها به مقام ژنرالی نائل آمد) و سونی تره بوشه بود.هوگو قویا تحت نفوذ و تاثیر مادر قرار داشت.مادر از سلطنت طلبان و از پیروان متعصب آزادی به شیوه ولتر بود و تنها بعد از مرگ مادر بود که پدرش،آن سرباز شجاع توانست ستایش و علاقه فرزندش را نسبت به خود بر انگیزد.
سال های کودکی ویکتور در کشورهای مختلف سپری شد.به مدت کوتاهی در کالج نجیب زادگان در مادرید اسپانیا درس خواند و در فرانسه تحت تعلیمات معلم خصوصی خود پدر ریوییر ،کشیش بازنشسته قرار گرفت.در سال 1814 به دستور پدر وارد پانسیون کوردییر شد که بخش اعظم تحصیلات ابتدایی را در آنجا گذراند.
تکالیف مدرسه مانع از مطالعه آثار معاصران به ویژه شاتوبریان و نیز مانع ازنگارش تصنیفا ادیبانه او نشد.سرودن شعر را با ترجمه اشعار ویرژیل آغاز کرد و همراه با این اشعار،قصیده بلندی در وصف (سیل) سرود.
شعر بلند (شادی مطالعه در لحظه لحظه حیات) او را به جمع شاعران پیوند داد و در همین سالها (قبل از بیست سالگی)نخستین قصه بلند خود ،یعنی کتاب Bug Jargalرا منتشر کرد و با انتشار این کتاب به جمع ادبا راه یافت.

 

در سال 121 با انتشار کتاب(نوتردام دوپاری) که بعد از بینوایان بزرگترین اثر اوست شهرتی فراگیر یافت.در سال 1822 با آدل فوشه دوست دوران کودکی خود ازدواج کرد.در سال 1827 درام کرمول را نوشت.بر این کتاب مقدمه ای مفصل نوشت که خود کتابی مستقل است و اهمیت آن به مراتب فراتر از خود درام است.این مقدمه را می توان مرامنامه مکتب رومانتیسم دانست و با همین مقدمه است که رومانتیسم به عنوان مکتبی مستقل آغاز می شود و بدین گونه هوگو مکتبی به نام رومانتیسم را بنیان می نهد.
او معتقد بود که(هر آنچه که در طبیعت است به هنر تعلق دارد.)و در مقدمه کرمول نوشت:
«...بشر در طول حیات خود،پیوسته یک نوع تمدن و یک نوع جامعه نداشته است.بشریت مانند هر یک از واحدهای خود ،یعنی انسانها ،بزرگ شده،بالیده،به بلوغ رسیده و آن گاه به پیری پر عظمت خود رسیده است.پیش از عهدی که جامعه امروز عهد عتیق می خواند،دوره ای بوده که(عهد افسانه) خوانده می شده که بهتر بود (عصر آغازین) خوانده شود و در آنجا که شعر،آینه اندیشه های آدمی است،شعر نیز این سه دوره عهد آغازین،عهد عتیق و عهد جدید را طی کرده است.اشعار غنایی،زاییده عهد آغازین است و خاستگاه اشعار حماسی ،عهد عتیق و درام،پرورده عهد جدید است.نغمه و غنا ابدیت را ساز می کند.ماهیت غنا،طببیعی بودن،خصوصیت دومی (حماسه) سادگی و صفت سومی(درام) حقیقی بودن است.قهرمتنان اشعار غنایی اشخاص بزرگی چون آدم،قابیل و نوح بودند،قهرمانان حماسه ها ،پهلوانان غول صفتی چون آشیل،هرکول،آژاکس،پرومته و آگاممنون بودند و قهرمانان درام جز انسانهای عادی ،.کس دیگری نیستند،کسانی چون هاملت،مکبث،اتللو و...» و بدین گونه هوگوی جوان ،عصری نو در تاریخ ادبیات جهان گشود عصری که عنوان (عصر رمانتیسم) به خود گرفت.از این زمان به بعد هوگو دوستداران بسیار یافت و از 1829 تا 1843 سال های بالندگی و کامیابی او بود و در این دوران ده ها رومان و منظومه سرود.در سال 1845 بعد از آن که از طرف شاه به مجلس اعیان دعوت شد ،انتخاب وی اعتراضات چندی را بر انگیخت و به مدت سه ماه درگیری هایی آغاز شد که منجر به گوشه گیری هوگو گردید و هوگو در انزوای خود،شاهکار انسان دوستانه خود«بینوایان» را به رشته تحریر کشاند.با وقوع انقلاب 1848 فترتی در قصه نویسی هوگو پیدا شد و بطور فعال وارد جریانات سیاسی شد.در دسامبرآن سال از کاندیداتوری لویی ناپلئون بهعنوان رییس جمهوری حمایت کرد و برای مدتی هم حامی حزب محافظه کار و هم ریاست جمهور بود ،لکن بالاخره از ریاست جمهوری برید و در نطق تاریخی 18 ژوئیه 1851 در بررسی قانون اساسی گفت:«چون زمانی ناپلئون کبیر داشته ایم،باید ناپلئون حقیر نیز داشته باشیم؟»
بعد از کودتای 2 دسامبر 1851 به بروکسل گریخت و در تبعید دراز مدت خود ،آثار بزرگی تدوین کرد. با سقوط ناپلئون سوم در سال 1870 به میهن بازگشت.به مدت چندین سال او مظهر مخالفت با امپراتوری و طرافدار جمهوری بود.در سال 1871 به مجلس ملی راه یافت ولی خیلی زود از نمایندگی مجلس کناره گرفت.
در سال 1874 بی اعتنا نسبت به نقد های تاریخی ناتورالیست ها،کتاب نود وسه را نوشت .
در سن هفتاد و پنج سالگی کتاب دلنشین«هنر پدر بزرگ بودن» را نوشت؛اما باز هم تمایلی به دنیای سیاست داشت و در سال 1876 به مجلس سنا راه یافت.در فوریه 1881 به مناسبت ورود به هشتاد سالگی مراسم با شکوهی به افتخار وی بر پا گردید که کمتر کسی به زمان حیات خود،چنین افتخاری را کسب کرده است.
ویکتور هوگو در می سال 1885 بعد از یک دوره بیماری در گذشت،لکن با به جای گذاردن اشعار و داستان های شکوهمند،همیشه جاوید ماند.  

منبع: وبلاگ bia2persianblog